امشب اومدم بازم از تو برای تو بنویسم تا بدونی دلم هنوز با توست وبا تو هم می مونه.
می دونم همه ی اون چیزایی رو که می خوام بگم تو خودت می دونی
بازم مثل همیشه می گم عاشقانه دوستت دارم؛
می خوام واسه همه بهونه هایی که گرفتم واسه همه ناراحتی ها که
برات درست کردم ازت معذرت بخوام.
دلم نمی خواد غم رو تو چشمای نازت ببینم.
خصوصا اگه خودم این غم روتو چشمات آورده باشم.
می دونی چقدر دلم برات تنگ شده؟!
می دونی هر شب به هوای دیدن تو چشمامو رو هم میزارم؟
می دونی چقدربرام عزیزی؟ می دونی تو ماه منی؟
می دونی همه ی زندگی من شدی؟
می دونم که همه ی اینا رو می دونی .
نمی دونم چرا بعضی شبها بیشتر از همیشه دلم میخواد پیشم باشی
دلم میخواست بودی و گونه های خیسمو پاک میکردی
دلم می خواست دستهای سردم تو دستهای مهربون تو گرم شه
دلم می خواست......!!!
یادته اون شبی رو که به هم قول دادیم دیگه همدیگه رو تنها نزاریم؟
یادته قول دادیم مال هم باشیم؟دلم واسه اونروزها یه ذره شده.
کاش می شد چشما مو ببندمو باز کنم ببینم دوباره همون روزهاست
تو همون ... و منم همون ....
چقدر احساس با هم بودن ؛ مال هم بودن قشنگه!
مگه این من و تو نبودیم که یه روز آرزو میکردیم مال هم شیم؟
مگه آرزو نداشتیم یه روزی برسه که چشم تو چشم هم بدوزیم؟
مگه ما اینا رو از خدا نخواستیم؟
مگه ما آرزوی این روزها رو نداشتیم؟
"اگر چه من به چشم تو کمم قدیمیم گمم
آتشفشان عشقمو دریای پرتلاطمم"
دلم گرفته نازنینم.دلم از این دنیا و ازخودم گرفته.
می ترسم دوباره من بمونم و این خونه ی ساکت و خالی از همه چی!
خونه ایی که هرجاش رو نگاه میکنم خاطره تو رو ازش دارم
گوشه به گوشه اش تو رو یادم میندازه
دلم میخواد با تو باشم.شاد باشم .بخندم دلم میخواد بدون وحشت عشقم رو نثارت کنم
"طلوع اولین دیدار غروب شام آخر بود"
همیشه فکر میکردم عاشق شدن کار سختیه.ولی وقتی عاشق شدم
تازه فهمیدم اونی که سختره عاشق کردنه نه عاشق شدن!
فهمیدم عاشق موندن کار هر کسی نیست
عشق تو خیلی چیزا بهم یاد داد
شاید اگه نبودی دیگه هیچ وقت نمی تونستم طعم عشق رو بچشم
مهربونم بخدا منم دلم نمی خواد تو رو از دست بدم
من دل پاک و مهربون تو رو ساده به دست نیاوردم که ساده از دست بدم
نمی دونی چقدر دلم می خواست مال من بودی
چی می شد نازنینم تو درفال من بودی
بهونه قشنگ من !
یادت باشه یکی هست که همیشه دلش برات تنگه